Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-05-01@06:37:03 GMT

دکتر علی شریعتی، آن مرحوم، آن شهید

تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۷۴۰۷۶

دکتر علی شریعتی، آن مرحوم، آن شهید

علی شریعتی مزینانی نویسنده، اندیشمند، فعال فرهنگی و از پژوهشگران نامی حوزه مبانی دینی در تاریخ معاصر ایران و از نظریه‌پردازان انقلاب اسلامی ایران است. وی به عنوان چهره‌ای روشنفکر و اسلامی فرد با نفوذی در اندیشه بسیاری از جوانان انقلابی بود.

بیوگرافی علی شریعتی

علی شریعتی مزینانی، مشهور به دکتر علی شریعتی ۲ آذر ۱۳۱۲ در مزینان از توابع سبزوار در خانواده‌ای مذهبی متولد شد، اجداد دکتر علی شریعتی همه از عالمان دین بوده بوده‌اند پدر پدر بزرگ علی شریعتی، ملأ قربانعلی، معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده حکیم اسرار (حاج ملأ هادی سبزواری) محسوب می‌شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پدر علی شریعتی، استاد محمد تقی شریعتی (مؤسس کانون حقایق اسلامی که هدف آن «تجدید حیات اسلام و مسلمین» بود) و مادرش زهرا امینی زنی روستایی متواضع و حساس بود.

پدر علی شریعتی استاد محمد تقی شریعتی مردی پاک و پارسا و عالم به علوم نقلی و عقلی و استاد دانشگاه مشهد بود.

دوران تحصیل دکتر شریعتی

علی شریعتی پس از گذراندن دوران کودکی وارد دبستان شد و پس از شش سال وارد دانشسرای مقدماتی در مشهد شد. او علاوه بر خواندن دروس دانشسرا در کلاس‌های پدرش به کسب علم پرداخت‌.

وی پس از پایان تحصیلات در دانشسرا به آموزگاری پرداخت و کاری را شروع کرد که در تمامی دوران زندگی کوتاهش سخت به آن شوق داشت و با ایمانی خالص با تمامی وجود آن را دنبال کرد. شریعتی در سال‌ ۱۳۳۴ به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد شد و رشته ادبیات فارسی را برگزید. وجود تفکر خلاق باعث شد که معلم شهید در طول دوران تحصیل در دانشکده ادبیات به انتشار آثاری چون‌: ترجمه ابوذر غفاری‌، ترجمه نیایش اثر الکسیس خ‌.کارل و یک رشته مقاله‌های تحقیقی در این زمینه همت گمارد.

بیشتر بخوانید :

خبر درگذشت و یادنامه دکتر علی شریعتی در روزنامه «کیهان» قبل و بعد از انقلاب

آموزگار «عدالت، آزادی و عرفان» در شرایط بحران بزرگ معیشتی امروز

علی شریعتی در سال ۱۳۳۷ پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی به عنوان شاگرد اول کلاس برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد. وی در آنجا به تحصیل علومی چون جامعه شناسی‌، مبانی علم تاریخ و تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و با اساتید بزرگی چون ماسینیون، گورویچ و ژان پل ژان پل سارتر آشنا شد.

علی شریعتی در سال ۱۳۳۴ با یکی از همکلاسی‌ های خود بنام پوران شریعت رضوی ازدواج کرد.

فرزندان دکتر شریعتی

احسان شریعتی (زاده ۱۲ شهریور ۱۳۳۸ در مشهد) فیلسوف معاصر ایرانی و اولین فرزند دکتر علی شریعتی است. احسان شریعتی فارغ‌التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه سوربن فرانسه است و سابقه تدریس در کلاس‌های آزاد مؤسسه پرسش را دارد. او مدتی به عنوان استاد مدعو در گروه فلسفه دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران تدریس می‌کرد.

سوسن شریعتی (زادهٔ ۱۳۴۱، پاریس) روزنامه‌نگار و پژوهشگر ایرانی است. او دومین فرزند علی شریعتی است. وی فارغ‌التحصیل رشتهٔ تاریخ از انستیتوی عالی مطالعات اجتماعی پاریس است. رساله دکترای او درباره نقش انتظار در تاریخ معاصر ایران است.

سارا شریعتی (متولد ۲۴ بهمن ۱۳۴۲ در پاریس) جامعه‌شناس ایرانی و استادیار گروه جامعه‌شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است. او دوره دکتری جامعه‌شناسی را در مدرسه عالی مطالعات علوم اجتماعی گذرانده‌است. سارا که فرزند سوم علی شریعتی است، برخلاف پدرش بیشتر به امور آکادمیک می‌پردازد. پژوهش‌های او عمدتاً در حوزه جامعه‌شناسی دین و جامعه‌شناسی هنر است. مونا شریعتی دختر دیگرش است که در زمان وداع با پدر ۶ ساله بود.

نهضت ملی ایران و علی شریعتی

شریعتی همزمان با جریان نهضت ملی ایران به رهبری مصدق‌، با قلم و بیان خود و نوشته‌های محکم و مستدل از این حرکت دفاع می‌کرد.

فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی دکتر شریعتی

وی پس از سال‌ها تحصیل با مدرک دکترا در رشته‌های جامعه شناسی و تاریخ ادیان به ایران بازگشت در همان دوران نیز فعالیت‌های بسیاری در زمینه‌های سیاسی و مبارزاتی و اجتماعی داشت‌.

شریعتی و سازمان آزادی بخش الجزایر

علی شریعتی، در سال ۱۹۵۹ میلادی به سازمان آزادی بخش الجزایر پیوست. شریعتی در طول مبارزات مردم الجزایر برای آزادی دستگیر شد و مورد ضرب و شتم پلیس فرانسه قرار گرفت و روانه بیمارستان و آنجا به زندان فرستاده شد. علی شریعتی در زندان با مبارزان بزرگ ملت‌های محروم نیز آشنا شده و با "گیوز" مصاحبه‌ای‌ کرد که در سال‌ ۱۹۶۵ در توگو چاپ شد.

بازگشت شریعتی به ایران

دکتر شریعتی در سال‌ ۱۳۴۳ به ایران بازگشت. در سال‌ ۱۳۴۴ مدتی پس از بیکاری‌، اداره فرهنگ مشهد، استاد جامعه شناسی و فارغ‌التحصیل دانشگاه سوربن را به عنوان دبیر انشا کلاس چهارم دبستان در یکی از روستاهای مشهد استخدام کرد. پس از مدتی در دبیرستان به تدریس پرداخت و درنهایت به عنوان استادیار تاریخ وارد دانشگاه مشهد شد.

شریعتی در حسینیه ارشاد

دکتر شریعتی در سال ۱۳۴۸ به حسینیه ارشاد دعوت شد و خیلی زود مسئولیت امور فرهنگی حسینیه را به عهده گرفته و به تدریس جامعه شناسی مذهبی‌، تاریخ شیعه و معارف اسلامی پرداخت. در این محل است که دکتر شریعتی با قدرت و نیروی کم نظیر و با کنجکاوی و تجزیه و تحلیل تاریخ‌، چهره‌های مقدس و شخصیت‌های بزرگ اسلام را معرفی نمود. کلام محکم و قاطع، بافت منطقی جملات با اتکا به پشتوانه فنی و عمیق فکری‌اش هر شنونده‌ای را در کوتاه‌ترین مدت سرا پا گوش می‌ساخت‌.

در سال ۱۳۵۲، رژیم پهلوی، حسینیه ارشاد که پایگاه هدایت و ارشاد مردم بود را تعطیل نمود، و معلم مبارز را به مدت ۱۸ ماه روانه زندان کرد.‌

ساواک و دکتر شریعتی

ساواک نقشه داشت که دکتر را به هر صورت ممکن از پا در آورد، ولی شریعتی که از این برنامه آگاه شده بود، جلوی آنها مقاومت می‌کرد. در این زمان استاد محمد تقی شریعتی، پدر دکتر شریعتی، را دستگیر و تحت فشار و شکنجه قرار داده بودند تا پسرش را تکذیب و محکوم کند. اما دکتر شریعتی در همان روزها و ساعات خود را در اختیار آنها گذاشت تا اگر خواستند، وی را از بین ببرند و پدرش را رها کنند.

در مهر ماه سال‌ ۱۳۵۳ ساواک که غافلگیر شده بود و از محبوبیت علی آگاه او را به دست شکنجه روحی و جسمی سپرد و می‌خواست او را وادار به همکاری نموده و برایش شوی تلویزیونی درست کند ولی پاسخ او که هیچ گاه حقیقتی را به خاطر مصلحت ذبح شرعی نکرده است چنین بود که اگر خفه‌ام کنند سازش نخواهم کرد و حقیقت را قربانی مصلحت خویش نمی کنم‌.

سفر دکتر شریعتی به اروپا و انگلیس

دکتر در ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۳۵۶ تهران را به سوی اروپا ترک کرد تا دورانی جدید را با مطالعه و مبارزه آغاز کند.

فوت دکتر شریعتی

صبح روزی که شریعتی فوت می‌کند دوستانش که به خانه او رفته‌اند او را در حالی پیدا می‌کنند که از پشت بر زمین افتاده و بینی‌اش به نحوی غیرعادی سیاه شده و باد کرده است. پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی، انجام معاینات اولیه، تنظیم صورت جلسه و انجام سایر تشریفات اداری بر خلاف بیان عده‌ای بدون آنکه لزومی به کالبدشکافی دیده باشند، علت مرگ را ظاهراً «انسداد شرایین و نرسیدن خون به قلب» اعلام می‌کنند.

به هر حال، ساواک تعدادی از مأمورین عالی رتبه خود را به لندن می‌فرستد تا اگر به صورت عادی توانستند جنازه را از خانواده تحویل بگیرند که چه بهتر وگرنه آن را به هر شکل ممکن بربایند و به ایران بیاورند. غافل از اینکه دوست داران دکتر و دانشجویان خارج از کشور، با هوشیاری سیاسی، این ترفند آنها را نیز خنثی خواهند کرد.

خانواده و دوستداران شریعتی از بیم توطئه‌های حکومت پهلوی نسبت به این مبارز انقلابی، ترجیح دادند که پیکر او را به صورت موقت در خارج از ایران به خاک بسپارند. در چنین شرایطی استاد محمدتقی شریعتی به دلیل علاقه فرزندش به حضرت زینب (س) رضایت داد که پیکر دکتر شریعتی در سوریه در جوار مزار ایشان به خاک سپرده شود. اما این خاک سپاری موقت بود و مسلماً می‌بایست طبق وصیت شریعتی (که اجرای وصیت اموات در دین اسلام ضروری است) پیکر آن مرحوم در زمان مناسب به ایران منتقل شده و در حسینیه ارشاد به خاک سپرده می‌شد.

این امر طبیعتاً در زمان طاغوت تحقق نیافت و بعد از انقلاب اسلامی ایران نیز بنا به دلایل مختلف تا کنون میسر نشده است که پیکر دکتر شریعتی به ایران منتقل شود.

220

کد خبر 1642958

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: علی شریعتی انقلاب اسلامی ایران دکتر علی شریعتی علی شریعتی دکتر شریعتی علی شریعتی شریعتی در سال حسینیه ارشاد جامعه شناسی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۷۴۰۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرجام نماینده‌ای که «نخست‌وزیر» شد

اولین نخست‌وزیر مردمی رژیم پهلوی که زمینه تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران و قانون خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران را در شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی به وجود آورد، با رای موافق ۹۹ نماینده از ۱۰۲ نماینده حاضر در جلسه مجلس به عنوان هجدهمین نخست‌وزیر رژیم پهلوی انتخاب شد.

به گزارش ایسنا، امروز ۱۲ اردیبهشت هفتاد و سومین سالروز انتخاب دکتر محمد مصدق به عنوان نخست‌وزیر ایران در سال ۱۳۳۰ است.

استمرار سیطره پادشاهی انگلستان و روسیه بر چاههای نفت و گاز جنوب و شمال ایران که از سال اکتشاف نفت در استان خوزستان در سال ۱۲۸۷ شروع شد، خون دکتر محمد مصدق را به جوش آورد.

این نمایندهِ حقوقدان، صحن علنی چهاردهمین دوره مجلس شورای ملی را فرصتی مناسب به جریان انداختن طرحی برای قطع دستان روسیه، ابرقدرت شمالی از منابع نفت و گاز ایران تبدیل کرد.

او برای کوتاه کردن دست روس‌ها از چاههای نفت دریای خزر در هفتاد و نهمین نشستِ مجلس چهاردهم طرح دو فوریتی «منع دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت به نیروهای خارجی در ایران» را که در دستور صحن علنی مجلس بود با زیرکی تمام به جریان انداخت و موفق شدن رای اکثریت مجلس را بگیرد.

پیروزی مصدق در این منازعه و ترس حکومت از تعمیم این طرح به قراردادهای نفتی ایران با شرکت نفت انگلستان موجب شد با وجود رای بالای دکتر محمد مصدق و آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی در رقابت‌های انتخاباتی مجلس پانزدهم در سال ۱۳۲۶، به دلیل مخالفت محمدرضا شاه و احمد قوام‌السلطنه نخست‌وزیر وقت پهلوی از ورود آنان به این مجلس جلوگیری شود.

با این حال مصدق و کاشانی دست بردار نبودند. آنان با شرکت در انتخابات شانزدهمین دوره مجلس شورای اسلامی به دربار و دیوان پهلوی نشان دادند که از میدان مبارزه با ظلم و استبداد کنار نمی‌روند. با وجودی که با دخالت وزارت کشور وقت انتخابات تهران به مرحله دوم رفت اما با تلاش و سماجت بسیار دکتر مصدق آنان موفق به جلب نصاب لازم برای ورود به مجلس شانزدهم در دور دوم انتخابات شدند و وارد این مجلس شدند.

با گشایش مجلس شانزدهم در بهمن ۱۳۲۸، دکتر مصدق به همراه یاران جبهه ملی از جمله سید ابوالحسن حائری‌زاده، سید حسین مکی، سید محمود نریمان و سید علی شایگان از تهران، مظفر بقایی از کرمان، اللهیار صالح و عبدالقدیر آزاد از کاشان و سبزوار به مجلس رفتند و فراکسیون جبهه ملی را که سه ماه قبل از گشایش مجلس شانزدهم در آبان ۱۳۲۸ حزب‌شان را به همین نام تاسیس کرده بودند، شکل دادند.

مصدق و یارانش به عضویت کمیسیون نفت این مجلس درآمدند و او رییس این کمیسیون مهم مجلس شد، اما مصدق به دلیل بیماری و تجویز دکترش نتوانست به صورت مرتب در جلسات کمیسیون نفت حضور یابد.

دکتر به مصدق تاکید کرده بود که «حتما باید دو ماه نه استرس داشته باشد و نه حرکت کند و حرف بزند.»

رییس فراکسیون اقلیت مجلس شانزدهم یک ماه بعد از دستور پزشک، شبی در خواب دید: «شخصی نورانی در خواب به من گفت، دکتر مصدق برو و زنجیرهایی که به پای ملت ایران بسته‌اند پاره کن. این خواب سبب شد که مثل همیشه من به حفظ جان خود کوچک‌ترین اهمیتی ندهم و دو ماه تمام نشده در کمیسیون حاضر شوم و وقتی که به اتفاق آراء، ملی شدن صنعت نفت از کمیسیون گذشت، قبول کردم که حرف آن شخص نورانی، غیر از الهام چیز دیگری نبود.»

طرح ملی شدن نفت

فراکسیون اقلیت مجلس شانزدهم به ریاست دکتر محمد مصدق با آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی و نیروهای مذهبی این مجلس ائتلاف کرد و طرح ملی شدن صنعت نفت ایران را به جریان انداخت.

کمیسیون نفت در اول تیر ۱۳۲۹ برای رسیدگی به لایحه نفت معروف به لایحه گس-گلشاییان تشکیل شد. همین کمیسیون هشت ماه بعد طرح ملی شدن صنعت نفت را در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ به امضای همه اعضا رساند و در تاریخ ۲۴ اسفند به همه نمایندگان مجلس داد که البته به دنبال پگیری‌ها و رایزنی‌های اعضای فراکسیون اقلیت مجلس، در جلسه علنی مورخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به تصویب رسید.

قبل از تصویب

طرح ملی شدن صنعت نفت ایران دو بار در دستور کار مجلس شانزدهم قرار گرفت.

بار اول به دلیل مخالفت شدید حاجعلی رزم‌آرا که در تیر ۱۳۲۹ به نخست‌وزیری رسید، در مجلس رد شد اما بار دوم بعد از ترور رزم‌آرا توسط محمد بخارایی از اعضای جمعیت فداییان اسلام، به تصویب رسید.

مفاد طرح مذکور به این شرح بود: «به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضا کنندگان زیر پیشنهاد می نماییم که صنعت نفت در مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود، یعنی عملیات اکتشاف، استخراج و بهره برداری در دست ملت ایران قرار گیرد.»

رد اولیه این طرح در مجلس، اتفاقات و تنش‌های اجتماعی دامنه‌داری را در تهران و اطراف ساختمان مجلس شورای ملی در میدان بهارستان به دنبال داشت که با حمایت و پشتیبانی آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی و حجت‌الاسلام سید مجتبی نواب صفوی صدها نفر از مردم تهران و دانشجویان دانشگاه تهران علیه شرکت نفت انگلیس و ایران و دولت رزم‌آرا در خیابان‌های منتهی به ساختمان مجلس و میدان بهارستان تجمع کردند و با سر دادن شعار «نفت ایران باید ملی شود» خواستار استعفای نخست‌وزیر شدند اما رزم‌آرا بدون توجه به اعتراضات همچنان به حمایت‌هایش از شرکت نفت ایران و انگلیس ادامه داد و تنفر عمومی علیه خودش را تشدید کرد.

او همان زمان با حضور در جلسات کمیسیون نفت و صحن علنی مجلس شورای ملی از ادامه اجرای قرارداد ۱۹۳۳ و الحاق لایحه گس -گلشاییان به قرارداد مذکور حمایت کرد چون معتقد بود: «ایرانی‌ها توان فنی و مهندسی اداره صنعت نفت کشور را ندارند.» به همین دلیل از نمایندگان مجلس شانزدهم خواست «به افزایش سهم ایران از سود حاصل به ۵۰ درصد رضایت دهند.»

نخست‌وزیر وقت رژیم همچنین با حضور در یکی از جلسات مجلس شورای ملی در سخنان تندی خطاب به نمایندگان مجلس موافق طرح گفت: «ما ایرانی‌ها یک لولهنگ – آفتابه گلی - هم نمی‌توانیم بسازیم. چه طور می‌خواهید نفت را ملی کنید؟ بگذارید نفت دست انگلیسی‌ها باشد. هر چه می‌گویند گوش کنید. این چه کاری است که شما می کنید؟»

وی در همین مجلس در واکنش به مخالفت نیروهای ملی و مذهبی به رهبری دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی گفت: «مسجد را بر سر آیت‌الله کاشانی و مجلس را بر سر اقلیت‌ها خراب می‌کنم.»

چهارم آذر ۱۳۲۹ کمیسیون نفت مجلس شورای ملی قرارداد الحاقی گس-گلشاییان به قرارداد ۱۹۳۳ را خلاف منافع ملت تشخیص داد و رد کرد.

در پی بالا گرفتن مخالفت نمایندگان مجلس با درخواست رزم‌آرا برای تصویب لایحه الحاقی گس-گلشاییان، جمعیت فداییان اسلام با توافق با آیت‌الله کاشانی و دکتر محمد مصدق و صدور فتوای مهدورالدم بودن رزم‌آرا توسط آیت‌الله کاشانی، ابتدا طرح ترور نخست‌وزیر را در حاشیه شهر تهران تمرین و بعد به دست خلیل طهماسبی اجرا کرد.

حاج مهدی عراقی در کتاب «ناگفته‌ها» از تشکیل جلسه‌ای با حضور نواب صفوی رهبر فدائیان و تمامی اعضای شورای مرکزی جبهه ملی به جز دکتر محمد مصدق که در بستر بیماری بود، سخن گفت.

به گفته عراقی دکتر سید حسین فاطمی، سید محمود نریمان، عبدالقدیر آزاد، دکتر مظفر بقایی، سیدابوالحسن حائری‌زاده، سید حسین مکی، دکتر کریم سنجابی و دکتر سید علی شایگان از افراد حاضر در این نشست بودند.

این جلسه که حجت‌الاسلام نواب هم در آن حضور داشت به بررسی وضعیت کشور پرداخت و در آخر تنها مانع ملی شدن صنعت نفت کشور را حاجعلی رزم‌آرا اعلام کرد و تصمیم به حذف فیزیکی او گرفته شد.

عراقی ادامه داد: «سید گفت تنها سد راه حرکت ما یا سد راه اجرای این برنامه‌ها، وجود آخرین تیر ترکش انگلستان، یعنی رزم‌آرا است. اگر رزم‌آرا از سر راه برداشته بشود ما به پیروزی نزدیک هستیم. چه بسا پیروزی را در دو قدمی‌خودمان می‌بینیم و به یاری خدا این کارها را انجام خواهیم داد.

در همین جلسه نواب صفوی چهار شرط را برای همکاری با جبهه ملی و حذف رزم‌آرا مطرح کرد.

اول، محاکمه و مجازات کسانی که در جنایات دوره رضاخان مانند واقعه مسجد گوهرشاد، شهادت مدرس، قتل عام روحانیون دخالت داشته و هنوز در قید حیات بودند.

دوم، تلاش برای برقراری فرهنگ اسلامی‌در کشور.

سوم، محاکمه و مجازات خوانین ظالم که کمترین اعتنایی به حقوق مردم نداشتند و چهارم، برقراری عدالت اجتماعی در جامعه.

اعضای حاضر در جلسه همه شروط را پذیرفتند و چون دکتر مصدق متعهد شده بود که تصمیمات جلسه برای او هم لازم‌الاجرا باشد، نظر این جلسه را پذیرفت.»

ترور رزم‌آرا

ساعت ۱۰:۳۰ صبح ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ اسدالله عَلَم وزیر دربار و سپهبد حاج‌علی رزم‌آرا نخست‌وزیر پهلوی برای شرکت در مجلس ترحیم میرزا محمد فیضی قمی از مراجع قم وارد مسجد سلطانی - مسجد شاه - در بازار بزرگ تهران شدند. به فاصله کوتاهی از پیاده شدن رزم‌آرا و عَلَم سه گلوله شلیک شد و رزم‌آرا از ناحیه سر، کتف و سینه قرار گرفت و به زمین افتاد.

با وجودی که ضارب رزم‌آرا خلیل طهماسبی اعلام شد و او از روز ترور تا تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۳۱ در زندان محبوس شد اما دادگاه رسیدگی کننده به عملکرد اسدالله علم با طرح این ابهام که «رزم‌آرا با شلیک کُلت یکی از گروهبان‌های حاضر در صحنه به قتل رسید» مرگ او را به دسیسه اسدالله عَلَم و دربار محمدرضا پهلوی نسبت داد.

با دستگیری خلیل طهماسبی، حجت‌الاسلام سید شمس‌الدین قنات‌آبادی نماینده هوادار آیت‌الله کاشانی در ماده واحده‌ای که با قید سه فوریت به تصویب مجلس شانزدهم رساند خواستار آزادی او شد.

قنات‌آبادی در این ماده واحده پیشنهاد داد: «چون خیانت حاجعلی رزم‌آرا بر ملت ایران ثابت گردیده هرگاه قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد به موجب این قانون مورد عفو قرار می‌گیرد و آزاد می‌شود.»

دکتر محمد مصدق هم در خاطراتش نوشت: «قاتل رزم‌آرا هر کس بود، رفع زحمت از اعلی‌حضرت کرد.»

«نبرد ملت» ارگان فداییان اسلام نیز احساس غرور و ظفرمند حاکم بر این تشکیلات را با تیتر درشت در صفحه اول خود منعکس کرد: «رزم‌آرا به جهنم رفت، جنایتکاران دیگر هم به زودی به دنبال او رهسپار خواهند شد.»

۱۳ روز بعد از مرگ رزم‌آرا نمایندگان موافق طرح ملی شدن صنعت ایران بار دیگر طرح دکتر محمد مصدق را در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به جریان انداختند و با اکثریت قاطع تصویب کردند.

نخست‌وزیری مصدق

به دنبال تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت ایران، حسین علاء نخست‌وزیر وقت پهلوی در اعتراض به اقدام مجلس استعفا داد.

شاه تصمیم داشت سید ضیاءالدین طباطبایی، مزدورِ دست نشانده انگلیس و از عوامل کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ را به عنوان جایگزینِ علاء به مجلس معرفی کند اما جمال امامی خویی نماینده مردم تهران در مجلس شانزدهم پس از تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت ایران به دکتر محمد مصدق پیشنهاد داد برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت ایران، خودش نخست‌وزیر شود.

مصدق به خلاف رفتاری که در مجلس چهاردهم از خود نشان داد و پیشنهاد نخست‌وزیری را در آن مجلس نپذیرفته بود، این بار پیشنهاد خویی را در کمال ناباوری وکیل‌الدوله‌های مجلس پذیرفت اما شرط گذاشت.

شرطش رای مجلس به طرح ۹ ماده‌ای خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس بود که این طرح نیز با موافقت کمیسیون نفت در صحن علنی مجلس تصویب شد و دکتر مصدق هم پذیرفت به عنوان نخست‌وزیر پهلوی به مجلس شانزدهم معرفی شود.

قانون خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس پس از حواشی فراوان در هشتم اردیبهشت ۱۳۳۰ در مجلس شانزدهم به تصویب نخستین دوره مجلس سنا در عصر محمدرضا شاه رسید و با امضای او رسمیت یافت.

دکتر محمد مصدق هم که در تعامل با دربار شاه به عنوان نخست‌وزیر در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ به مجلس شانزدهم معرفی شد در تاریخ پانزدهم همان ماه با رای موافق ۹۹ نماینده از مجموع ۱۰۲ نماینده حاضر در جلسه از این مجلس رای اعتماد گرفت و حکمش چهار روز بعد توسط محمدرضا شاه صادر شد.

کابینه

اولین کابینه دکتر محمد مصدق ۱۲ وزیر داشت که طی ۸۰ روز صدارتش شاهد ۹ استعفا، ۶ جابجایی و ۱ برکناری بود.

ترکیب اعضای کابینه شامل شمس‌الدین امیرعلائی و علی وزرای اقتصاد، سید باقر کاظمی وزیر امور خارجه، محمدحسن لقمان ادهم و محمدعلی ملکی وزرای بهداری، یوسف مشار و غلامحسین صدیقی وزیر پست، تلگراف و تلفن، علی‌اصغر نقدی و مرتضی یزدان‌پناه وزرای جنگ، محمدعلی وارسته، محمود نریمان و علی‌اصغر فروزان وزرای دارایی، شمس‌الدین امیرعلائی و حسن سمیعی وزرای دادگستری، جواد بوشهری وزیر راه، کریم سنجابی و سید محمود حسابی وزرای فرهنگ، محمدابراهیم امیرتیمور کلالی و ابراهیم خلیل عالمی وزیر کار، حسنعلی فرمند و خلیل طالقانی وزرای کشاورزی، سرلشکر فضل‌الله زاهدی، شمس‌الدین امیرعلائی، محمدابراهیم امیرتیمور کلالی، الله‌یار صالح و مصطفی قلی رام وزرای کشور بود.

واکنش روباه پیر

با انتخاب دکتر مصدق به عنوان نخست‌وزیر، دولت انگلیس در برابر عمل انجام شده‌ای قرار گرفت که به ناچار و به‌طور رسمی به دولت ایران اعتراض خود را اعلام و شکوائیه‌ای تنظیم کرد و حتی عنوان کرد که اولیای وزارت خارجه انگلیس معتقدند که علاء نخست‌وزیر سابق چون نمی‌خواست زیر بار تهدیدها و فشار دولت انگلستان باشد، به ناچار استعفا داد و اکنون بنا به تصمیم اخیر مجلس و تعیین نخست‌وزیر جدید احتمال بروز اغتشاشات بیشتری در منطقه آبادان وجود دارد و تاکید کرد که دولت انگلیس دو ناو توپ‌دار به بندر آبادان می‌فرستد و نیروهای انگلیسی در جزیره بحرین و بندر شعیبیه تقویت می‌شوند.

حتی اعلام شد که دولت انگلیس به عنوان سهامدار بزرگ شرکت نفت انگلیس و ایران با ملی شدن صنایع نفت ایران مخالف نیست ولی با هرگونه مصادره و خلع ید غیر قانونی تأسیسات شرکت نفت از طرف دولت ایران جدا مخالف است.

حال و هوای ایران در آن روز، خاص بود و به دور از مسائل مطروح شده، دولت وقت و بنا به تصمیم مصوب مجلسین ملی و سنا در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۰ جهت انجام خلع ید اعضاء هیات مختلط را انتخاب کرد.

دکتر مصدق بعد از انتخاب به عنوان نخست‌وزیر، بلافاصله هیاتی را به ریاست دکتر مهدی بازرگان به استان خوزستان و شهر آبادان فرستاد تا قانون خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس را اجرا کند.

نمایندگان مجلس سنا شامل آقایان منصور بیات‌زاده، احمد متین‌دفتری، نجم، سروری و دکتر شفق. نمایندگان مجلس شورای ملی آقایان الهیار صالح، دکتر معظمی، دکتر شایگان، حسین مکی، ناصر قلی اردلان. نمایندگان دولت وزیر دارایی و قائم مقام وزارت دارائی به عضویت کمیته اجرای خلع ید انتخاب شدند.

دولت وقت انگلستان در اعتراض به این اقدامِ ایران به شورای امنیت سازمان ملل و دادگاه لاهه شکایت کرد و مصدق نیز به اتفاق هیاتی متشکل از حسین فاطمی، احمد متین‌دفتری، اللهیار صالح، منصور بیات‌زاده و علی شایگان راهی هلند و آمریکا شد.

او و همراهانش با اتکاء به ادله و مستندات حقوقی و قانونی محکمه‌پسند دست استعمارگران انگلیسی را از چاههای نفت و گاز کشورمان قطع کرد و شکایت از دولت وقت ایران را با موفقیت در هر دو مجمع بین‌المللی مختومه کرد.

هیات خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران

دستاوردها

به دنبال استعفا و خارج شدن دکتر محمد مصدق در پانزدهمین ماه نمایندگی مردم اصفهان در این مجلس و انتخاب و معرفی او توسط محمدرضا شاه پهلوی به عنوان هجدهمین نخست‌وزیر رژیم پهلوی و موافقت مجلس شانزدهم با این انتخاب، نخست‌وزیر جدید ایران تا ۲۵ تیر ۱۳۳۱ که استعفای اعتراضیش به برخی رفتارهای محمدرضا شاه را تقدیم شاه کرد، دست به چند اقدام مهم از جمله اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و گاز، اجرای قانون خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران، کاهش اختیارات شاه و دربار پهلوی و موافقت با پخش زنده مذاکرات مجلس شورای ملی از رادیو سراسری ایران زد که البته با حاشیه‌های زیادی روبرو شد.

منابع:

صحیفه امام ج ‌۵، ص ۲۶۸

خاطرات و تالمات ص ۳۶۱

خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص ۳۲-۳۳

نجاتی، غلام رضا، جنبش ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۳، ص ۱۱۷

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ‌شانزدهم، جلسه صد و چهل و پنجم، یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۰

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • معلمی که امام خمینی(ره) خطبه عقدش را خواند
  • کبد بیمار یزدی نجات بخش جان هم‌وطنی دیگر شد
  • فرجام نماینده‌ای که «نخست‌وزیر» شد
  • مجتهدی حال فلسفی‌اش از قال فلسفی‌اش بیشتر بود
  • مجتهدی اهل تظاهر نبود و همیشه خودش را دانشجو می‌دانست
  • اعضای بدن بانوی دشتستانی به بیماران نیازمند اهدا شد
  • تشییع و خاکسپاری پدر شهید والامقام عباس چاه کبوتری در گرگان
  • پیام آیت الله مظاهری به هجدهمین دوره همایش حکمت مطهر
  • ملی‌پوش‌ سابق‌ کشتی ایران درگذشت
  • غرق شدگی یک جوان در محدوده امامزاده ردان